می‌تواند بنشیند بر درخت انار
لب‌های تو
یا
پیراهنِ پاره‌پاره‌ی یک سرباز
هیچ اتفاقی نمی‌افتد
ما
عادت داریم

ندیده‌ای؟!
... همان انگشت که ماه را نشان می‌داد
ماشه را کشید
ندیده‌ای؟!
که از تمام آدم‌برفی‌ها
تنها
لکه‌ای آب مانده بر زمین

دود، فقط نام‌های مختلفی دارد
وگرنه سیگار من و خانه‌های خرمشهر
هر دو به آسمان رفتند

غروب را قدم زده‌ام
صبح زود را گذاشته‌ام برای مردن
و باد
که فکر می‌کردیم
تنها از دوسویمان می‌گذرد
عقربه را تکان داد و
ما پیر شدیم

باد،
رفتن بود

زندگی،
رفتن بود

آمدن،
رفتن بود

انسان و ابر
در هز ار شکل می‌گذرند


گروس عبدالملکیان
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/01/18 - 22:13
پیوست عکس:
36588_10151620278299319_850667590_n.jpg
36588_10151620278299319_850667590_n.jpg · 500x331px, 14KB